اینجا سیاره من است

اینجا سیاره من است همیشه ناشناخته و همیشه زیبا

اما مردمش دچار غمی مرموزند غمی که در قلب تک تک شان نفوذ کرده و انگار نمی خواهد روزی برود

آنها همیشه منتظر آشنایانشان هستند؛ آدمهای جدیدی که سیاره شان را کشف کند 

مردم سیاره من زیادی خوابهای رنگی می بینند اما همین که از خواب می پرند، این مرض مزمن باز به سراغشان می آید(احساس وطن دینداری مرض گونه)

ازاینکه مریخی باشند افتخار می کنند؛ اما نمی دانند اینجا هیچ نیست جز یک سیاره ناشناخته

من هر روز از این بالا به زمین می نگرم؛ به رنگهای زیادی که دارد

زندگی در سیاره من جبر مطلق است. زیرا اگر اختیاری بود من این واژه های خانوادگی مبتذل مریخی ام را با پاک کن پاک می کردم و بعد نفسی از ته دل به افتخار زندگی واقعی می کشیدم و تا آخر عمرم در زیر  آفتاب خورشید،که هرشب زیر لحاف با من می خوابد موسیقی سمفونی کهکشانها را گوش می دادم

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد